Template By: NazTarin.com
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
طراحي بنر رايگان براي شما(وبلاگ همه جوره!)
و آدرس
aliamirifar.loxblog.com لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی ...
وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شکم بزرگ پدر زنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.
از صبح کتونی پا کنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.
به صورتش نگاه کنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی..
وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.
همیشه آب را با بطری سر بکشید.
وقتی زنتون حواسش کاملا به شماست وانمود کنید زنتون رو ندیدید و یواشکی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یک مامان خوشگل بیارم!!.
وقتی با تلفن صحبت میکنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و سریع گوشی رو قطع کنید..
همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف کنید..
خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف کنید..
وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید..
او را با اسمهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا... صدا کنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست .
این مطلب فقط جنبه سرگرمی و طنز دارد،لطفا این روشها را به کار نبرید و یا سعی کنید یک چادر مسافرتی خوب یا ماشین راحت بخرید که شبهای که قرار است بیرون از خونه بخوابید ، زیاد سختی نکشید..
. دائما به شوهرتان بگویید :
ولی خودمونیم ها ، تو بیریخت ترین خواستگارم بودی !
. غذای شور و سوخته جلوی شوهرتان بگذارید و قبل از اینکه به غذا لب بزند بگویید :
اینقدر بدم میاد از مردایی که از غذای زنشون ایراد می گیرن !
. هروقت شوهرتان برای شما دسته گل خرید ، بگویید :
اِ ، باغچه همسایه چه گلهای قشنگی داره ! چرا کندیشون ؟!
. هر وقت شوهرتان برای شما حرفای عشقولانه زد ،
به طرز فجیعی از ته حلق بگویید :
هوووووووووووووووووق !
. هر وقت مادر شوهرتان منزل شما دعوت بود ،
به او محل نگذارید و بروید توی اتاقتان روزنامه بخوانید !
.هر وقت دیدید شوهرتان مشغول تماشای مسابقه فوتبال می باشد ،
به بهانه تماشای عمو پورنگ ، سریع کانال را عوض نمایید !
.دائماً در حضور شوهرتان ،
از عرضه و توانایی های مردان دیگر تعریف کنید !
.برای تولد شوهرتان ، مسواک وخمیر دندان کادو بگیرید و بگویید
که عزیزم امیدوارم صد سال زنده باشی
و دیگه هیچوقت دهنت بوی گند نده !
.اگه شوهرتان با کلی قرض و قوله و وام گرفتن ،
برای کادوی تولدتان یک عدد پژو 206 آلبالویی خرید ،
با دلخوری بگویید :
اگه با خواستگار قبلیم ازدواج می کردم
حتما برام یه ماکسیما می خرید !
.هر وقت دیدید که شوهرتان با خیال راحت خوابیده است ،
برای ضد حال زدن به او بگویید :
عزیزم میدونی اگه الان مهریم رو مطالبه کنم
باید بری گوشه زندان بخوابی ؟!
.هر 5 دقیقه یکبار به محل کار شوهرتان زنگ بزنید و بگویید :
عزیزم فقط می خواستم مطمئن بشم که تلفنت
مشغول نیست و حواست جمع کارته !
.هر سال در سالگرد ازدواجتان به همسرتان بگویید :
عزیزم ، انگار همین چند سال پیش بود که در یک لحظه خر شدم و بله رو گفتم !
.از همسرتان معنای عشق را بپرسید
و بعد از اینکه 2 ساعت عشق را تفسیر کرد
و برایتان داستان های عشقی تعریف کرد ، به او بگویید :
ابله ! عشق یه چیزی مثل کشک و دوغه ، دروغه خُله ، دروغه !
.هر وقت ، شوهرتان رازی را برایتان گفت
و از شما خواست که پیش خودتان بماند و به کسی نگویید ،
سعی کنید ، کسی از دوستان ، فامیل و همسایه ها نماند
که این راز به گوشش نرسد !
و هر وقت به دلیل عمل به توصیه های بالا ،
شوهرتان تصمیم به طلاق دادن شما گرفت ،
با توجه به قحطی شوهر در جامعه ، با چشمانی پر از اشک به او بگویید :
منو ببخش عزیزم.
و بعد از اینکه کاملا خر شد ،
عمل به توصیه های بالا را از نو تکرار نمایید !!!
من تقریباً تو دستشویی نشسته بودم که از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت :سلام حالت خوبه ؟
من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی مردانه هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش ، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم ؛
- حالم خیلی خیلی توپه .
بعدش اون آقاهه پرسید ؛
- خوب چه خبر ؟ چه کار می خوای بکنی ؟
با خودم گفتم ، این دیگه چه سؤالی بود ؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم برای همین گفتم ؛
- اُه منم مثل خودت فقط داشتم از اینجا می گذشتم .
وقتی سؤال بعدی شو شنیدم ، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور میشه ، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم ؛
- منم می تونم بیام طرفت ؟
آره سؤال یه کمی برام سنگین بود . با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبت مون رو تموم کنم ، مناسب تره ، بخاطر همین بهش گفتم ؛
- نه الآن یکم سرم شلوغه !
یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت :
- ببین . من بعداً باهات تماس می گیرم . یه احمقی داخل دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده !!! ول کن هم نیست .
در شمال تهران و در منطقه فرمانیه فردی با به چاپ رساندن آگهی"نانسی" سگ گمشده اش از مردم خواسته است تا اگر از سگش خبری دارند،فردی را از نگرانی برهانند و مژدگانی دریافت کنند.
لیلا لوپز
انتخاب دختر شایسته جهان با رقابت میان ۱۰ تن از دختران روز دوشنبه با انتخاب لیلا لوپز از آنگولا پایان یافت.
دختر شایسته پرتقال که امید اصلی کسب این عنوان بود با رای اینترنتی طرفداران این مسابقه از رقابتها حذف شد دختران شایسته چین استرالیا ، مکزیک ، امریکا در میان ۱۰ نفر برتر حضور داشتندو دخترشایسته برزیل که امتیاز آرای مردم کشور میزبان را هم به همراه داشت در میان ۱۰ نفر برتر قرار گرفت.
در آخر دختر سیاهپوست آنگولایی با ربودن گوی سبقت از همگان تاج دختر شایسته جهان را ازدختر شایسته دور قبل که اهل مکزیک بود دریافت کرد.
این دوره از مسابقات دختران شایسته با شرکت ۸۹ دختر از ۶ قاره به مدت سه هفته در سائو پائولو برزیل برگزار شد.
مراسم تقدیر از مجموعه «ساختمان پزشکان» دوشنبه ۲۱ شهریورماه در مرکز همایشهای بینالمللی صداوسیما با حضور دکتر دارابی معاون سیما و علیاصغر پورمحمدی مدیر شبکه سه و محمودرضا تخشید مدیر گروه فیلم و سریال شبکه و جمعی از مدیران حوزه سیما و بازیگران و عوامل مجموعه «ساختمان پزشکان» برگزار شد.
از نکات جالب این مراسم دفاعیه معاون سیما از این مجموعه تلویزیونی و بیان برخی از شایعات در خصوص پخش نشدن سریال در موعد اولیه بود.
همسر دارابی روانشناس است پس سریال پخش نمیشود
دکتر دارابی با اشاره به برخی حواشی در مورد این سریال اذعان داشت: «گفتند علت اینکه سریال «ساختمان پزشکان» پخش نشده همسر آقای دارابی است که روانشناس هستند و به همین خاطر پخش نشده است.»
قدردانی از صبر فردوسیپور و جیرانی
او در ادامه به مراسم قدردانی از عوامل مجموعه «خنده بازار» اشاره کرد و افزود: «روانشناسان نباید ناراحت شوند من دیروز از آقای فردوسیپور و جیرانی به خاطر صبر و شکیبایی آنها جهت خنده بازار تقدیر کردم. ما در یک فضای سوءتفاهم اصلا نمیتوانیم کار کنیم هر کسی به دیگری یک انگی میزند.»
«ساختمان پزشکان ۲» را با حفظ طراوت ادامه دهید
معاون سیما در بخش دیگری از صحبتهای خود از سازندگان «ساختمان پزشکان» در خواست کرد هر چه زودتر برای ساختن بخش دوم این مجموعه تلویزیونی دست به کار شوند: «دغدغههای ما این هست که شما باید سریعا کار بعدی را شروع کنید این نشان دهنده قدردانی ماست. اگر ما میتوانیم «ساختمان پزشکان ۲» را با حفظ طراوت ادامه دهیم بررسی کنید و بسازیم.»
در عالیترین دستگاههای کشور از کار شما دفاع میکردیم
دارابی در پاسخ به برخی انتقادات مطرح شده در خصوص این سریال اذعان داشت: «انتقادهایی که میشد ما به گروه منتقل میکردیم، اما ما در عالیترین دستگاههای کشور از کار شما دفاع میکردیم و حتی بعضی مواقع باعث سوءتفاهم میشدند و میگفتند این سریال سبک سریال غربی هست. خانواده را نابود میکند، خانوادهای در آن دیده نمیشود و… ما هم در مقام توضیح برمیآمدیم و میگفتیم آیا شما در جامعه این مسائل را نمیبینید؟ در روزنامهها بعضی از مسایل را نمیخوانید؟ یکی از دلایلی که باعث شد این سریال موفق باشد تصویرسازی بعضی پنهان کاریها در خانواده بود که شما زیرکانه آنها را به نمایش گذاشتید.»
حرف های سروش صحت
در بخش دیگر این مراسم سروش صحت ضمن اشاره به حمایت و اعتماد مدیران سیما و اجازه طرح مسائل اجتماعی سیاسی در این مجموعه تلویزیونی از مدیر گروه فیلم و سریال شبکه سه نیز گلایه کرد: «فکر میکنم اگر زمان پخش این مجموعه زودتر بود میتوانست نتیجه بهتر باشد. کارهای هر شبی احتیاج به خون دارند، یعنی اگر زمان تولید و پخش یکی بود، امکان اصلاح بعد از دریافت بازخوردها وجود داشت.»
پیمان قاسمخانی، محسن چگینی، فرناز رهنما و بهنام تشکر از دیگر عوامل مجموعه تلویزیونی «ساختمان پزشکان» بودند که در این مراسم در سخنانی کوتاه علل توفیق این مجموعه تلویزیونی را مطرح کردند.
نمی دانم چرا ، کجا ، تا کی ، برای چه ، ولی رفتی بی آنکه به فکر غربت چشمان من باشی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفتی دوستت دارم و من به خیابان رفتم ... فضای اتاق برای پرواز کافی نبود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چقدر سخته
دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که
یه بار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاش تو چایی بودی و من قند ، من خودمو فدات می کردم تا تو تلخی زندگی رو احساس نکنی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
می توان پر کرد فاصله هایی بلـند را با یک پیام ساده و کوتاه...
کافیست بنویسی : دوستت دارم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوستت دارم ، این تعارف نیست زندگی من است!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کو طبیبی تا شکافد قلب خونین مرا / تا ببیند من نمردم عشق تو کشته مرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر مجبور باشم انتخاب کنم بین دوست داشتنت یا نفس کشیدن ، از آخرین نفسم استفاده می کنم تا بهت بگویم دوستت دارم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیشتر از دیروز ، کمتر از فردا ، بیشتر از خودم ، کمتر از خدا ، بیشتر از خورشید و عمیقتر از دریا به یادتم و دوستت دارم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توی این دنیای دیوونه یه دیوونه دیوونه وار دیوونته دیوونه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بگو یارم کجاست تا خاک پایش را سرمه ی چشمانم کنم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرکه یادش یاد ماست ، سرور و سالارماست / یاد او درمان ما وجای او در قلب ماست
مهربانم! کاش خانه ی قلبمان برای پذیرایی ازعشق هرگز واهمه نداشت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا دلم را مانند آسمان نقاشی می کنم ، اما میخواهم آلودگی و ابر های سیاه اش را پشت رنگ های آبی گم و پنهان کنم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تورا هرلحظه به خاطر مى آورم بى هیچ بهانه! شاید عشق این باشد .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اونی که آدما را خیلی عزیز میکنه ، شادی دیدارشون نیست ، غم ندیدنشونه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صحبت من و تو همچون صحبت خار و گل است ، بی تو من را خوش نباشد ، گر تو را بی من خوش است .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کجا رسم بر این است که عاشق نشوى/ باغبان باشى و دلتنگ شقایق نشوى
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بر لب دریای حسرت کلبه ای دارم قدیمی ، از تمام دار دنیا دوستی دارم صمیمی.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو ویترین قلبم مجسمه ی بزرگی ازت ساختم تا جای هیچ مجسمه ی دیگه اونجا نباشه .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صندوقچه ای بهر دلت خواهم بود / دریا شوی ، تو ساحلت خواهم بود / ای یار تو که قایق عشقم باشی / من هم ملوان زبلت خواهم بود .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ساعت چیست؟
اختراع غریبیست که جای خالیت را به رخ دلتنگیهایم میکشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هوای قلبم بارانیست ولی رد پایت بر آن با هیچ بارانی پاک نخواهد شد .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در عمق آرزوی من است که در وجودت خانه ای داشته باشم ، حتی به مساحت یک یاد.
بی شک بارها نام لیلی مجنون را شنیده ومی خواهید بدانید داستان دلدادگی این دو چیست که اینقدر بر سر زبان هاست وحتی ضرب المثل کوی وبرزن شده است . می خواهم خیلی خلاصه داستان را بیان کنم هر چند شما دوستان عزیز استاد مایید . امیدوارم طوری بیان کنم که در اخر معلوم شود لیلی زن بود یا مرد!
لیلی ومجنون نام یکی از منظومه های نظا می گنجوی شاعر بزرگ ایران است .
لیلی دختری زیبا از قبیله عامریان بود و مجنون پسری زیبا از دیار عرب . نام اصلی او قیس بود و بعد از آشنایی با لیلی او را مجنون یعنی دیوانه خواندند چرا که او دیوانه بار دور کوه نجد که قبیله لیلی در آنجا بود طواف می کرد. قیس با لیلی در راه مکتب آشنا شد و این دو شیفته یکدیگر شدند. ابتدا عشقشان مخفی بود اما از آنجا که قصه دل را نمی توان مخفی نگاه داشت ،رسوای عالم شدند قصه دلدادگی ان دو به همه جا رسید .
پدر لیلی مردی بود مشهور و ثروتمند و چون بعضی از(( رجال امروزی!)) حاضر نبود دخترک زیبای خود را به فرد بی سر و پایی چون قیس دهد که تنها سرمایه اش یک دل عاشق بودو بس .
پدر مجنون به خواستگاری لیلی رفت اما نه تنها پدر لیلی بلکه همه قبیله عامریان با این وصلت مخالفت کردند
مجنون چون جواب رد شنید زاری ها و گریه ها کرد ولی دست بردار نبود قبیله لیلی قصد آزار او را کردند و او گریخت .مجنون حتی شخصی به نام نوفل را به خواستگاری لیلی فرستاد اما سودی نداشت . بعدها لیلی را به مردی از قبیله بنی اسد دادند البته بر خلاف میل لیلی، نام این مرد ابن سلام بود عروسی مفصلی بر گزار شد پدر لیلی از خوشحالی سکه های زیادی بین حاضران تقسیم کرد در اولین شب زفاف ابن سلام سیلی محکمی از لیلی نوش جان کرد .
مردی خبر این ازدواج را به مجنون رسانید و خود بهتر میدانید در ان موقع چه حالی به مجنون عاشق و بی دل دست داد ، غم مرگ پدر نیز پس از چندی به آن اضافه شد . لیلی نیز دل خوشی از ابن سلام نداشت و به زور با او سر می کرد تا اینکه ابن سلام بیمار شد وپس از مدتی جان سپرد و لیلی در مرگ جان سوز او به سوگ نشست!! . این خبر را به مجنون رساندند ، مجنون دو تا پا داشت دو تای دیگر هم غرض گرفت و به دیدار لیلی شتافت شاید می خواست شریک غم لیلی پدرش باشد !
سرتان را درد نیاورم این دو مدتی در کنار هم بودند واز عشق هم بهره ها بردند ولی افسوس که دیری نپایید که چراغ عمر لیلی زیبا روی خاموش شد و مجنون تنهای تنها شد . قبر لیلی را از مجنون مخفی ساختند ولی مجنون از خدا خواست او را به لیلی برساند و گفت اینقدر می گردم واینقدر خاکها را می بویم تا بوی لیلی را حس کنم و چنین کرد تا قبر دلداده خود را یافت . مجنون بر سر قبر لیلی انچنان گریه و زاری کرد تا به او پیوست و او را در کنار لیلی دفن کردند و این دو دلداده عاشق بار دیگر در کنار هم آرمیدند .
باید گفت صد احسنت به این عشق . اما نتایج این عشق برای عاشقان :
1-عزیزان مواظب باشید در راه مدرسه ، دانشگاه و.. عاشق نشوید و اگر شدید چون لیلی و مجنون شوید
2- حال که عاشق شدید بدانید عشق مخفی کردنی نیست پس شهره آفاقید
3- در راه عشق خود استوار و صبور باشید حتی از خویشان معشوقه خود نترسید
4- هرگز تن به از دواج کسی که دوستش ندارید ،ندهید
5- در راه عشق باید رنج ها و سختی ها بکشید(( که عشق آ سان نمود اول ولی افتاد مشکل ها))
آه چه غرقاب مهیبی است عشق
مهلکه پر ز نهیبی است عشق
غمزه خوبان دل عالم شکست
شیر دل است آن که از این غمزه رست
زندگی عشق عجب زندگی است
زنده که عاشق نبود زنده نیست